کیمیاگر معروف ترین کتب نویسنده مشهور برزیلی میباشد. تا قبل از کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو دوران کاری پر دستاندازی را سپری کرد اما مصمم بود که نویسندگی را به عنوان یک شغل تمام وقت ادامه دهد. وی ایده اولیه کتاب کیمیاگر را از یکی از داستانهای هزار و یک شب و همچنین داستان کوتاهی از نویسندهی آرژانتینی، خورخه لوئیس بورخس، به نام داستان
دو رویابین گرفت. این داستان نیز همانند کیمیاگر حول محور رویاپردازانی میچرخد که به دنبال گنج هستند. کتاب کیمیاگر در ابتدا در اختیار یک ناشر بسیار کوچک برای چاپ قرار داده شد اما پس از چاپ مجدد توسط ناشر بزرگتر، این کتاب به موفقیتی چشمگیر و بیسابقه دست یافت تا جایی که رکورد پرخوانندهترین کتاب از یک نویسنده زنده را دز کتاب گینس از آن خود کرد.میان زندگی نویسنده و سانتیاگوی چوپان در داستان تشابهات واضحی وجود دارد، سانتیاگو همه چیز را برای دستیابی به رویای خود پشت سر نهاد و کوئیلو نیز شغل راحت و پردرآمد خود به عنوان ترانهسرا را کنار گذاشت تا به رویای دیرینهی نویسنده شدن بپردازد و هر دو در راه رسیدن به مقصودشان متحمل رنجها، ناامیدیها و مشکلات زیادی شدند ولی با ارادهای قوی سرانجام شیرینی را برای کار خود رقم زدند.
داستان کتاب کیمیاگر شرح ماجرای چوپانی است که برای تعبیر کردن رویایی از گنجی نزدیک به اهرام مصر که مکرر میدید، به گفته یک زن کولی راهی مصر میشود و برای این سفر همه چیز خود را میفروشد که تمام این دارایی از او دزدیده میشود و او به ناچار قبل از رسیدن به مصر کاری نزد یک تاجر کریستال پیدا میکند. این فرد در زندگی او تأثیر زیادی میگذارد و او را نسبت به ادامه مسیر مطمئن میکند. او با یک مرد انگلیسی و یک کیمیاگر ملاقات میکند و همینطور عاشق دختری از صحرا به نام فاطمه میشود. تمام این افراد سانتیاگو را در راه رسیدن به گنج نامشخصی همراهی میکنند.
زمینه اصلی داستان کیمیاگر موضوع «در پی سرنوشت رفتن» افراد میباشد و به اعتقاد منتقدان سبک کتاب بیشتر شبیه به کتابهای سلف هلپ است تا اثری ادبی. داستان سرشار از نمادها و نشانههاست و نویسنده خواننده را در تلاش برای دستیافتن به رویاهای خود و عدم اجتناب از سرنوشت ترغیب میکند و بیان میکند هر انسانی که مأموریت خود را بر روی زمین بیابد به راهی برای یافتن خدا دست پیدا کرده است.